$>
هیچستان
شعرهای سالار.ا.ن.کاشانی
●
صفحه اصلی
●
پست الکترونيک
●
XML
●
خانه
●
یادداشتها
●
شعرها
●
ب
ايگانی
4/22/2005
●
تا
بازها که رفتند
خوشبختی
کبوتر ماند و
من
.بی باز
.تا همیشه
و کسی هست
می دانم
کسی هست که ناپیدا می ماند
.در سیاهی چراغانی های خوشبخت این شهر
.تا ابد
اما
می شود
خوشبخت بود
آن گونه که من
پای آینه های صبح هر روز
.موهای سفید بیست سالگیم را می شمارم
.
.تا هرگز
سالار
||
6:08 PM