$>

هیچستان

شعرهای سالار.ا.ن.کاشانی

 

صفحه اصلی
پست الکترونيک
XML
 
شعرها


بايگانی


 

 

 

9/29/2005

که نمی آید
 
هر جمعه
یک پر سیمرغ می سوزانم
از بیست سال پیش
که پاییز آمده
و در را باز می کنم
می نشینم به تماشای ققنوس ها
ققنوس های عقیم سوخته ی پشت در.
می نشینم
بیست سال می نشینم پشت پنجره های برگریز.
می دانم
می دانم
همیشه با پاییز کسی است
که نمی آید
و همیشه با پاییز
می رود.
سالار  ||  5:16 PM